برای جامعه سینما: محسن سلیمانی فاخر/ نظریه پردازان فمینیست تبیین های فردی یا خانوادگی را در باب خشونت، برای توضیح کافی نمی دانند. هر چند معتقد هستند این عوامل می تواند به مثابه عاملی تشدیدکننده رفتار خشن عمل کند، تأکید آنان بر وجود ساختار نابرابر روابط قدرت میان زنان و مردان در جامعه و نهادهای آن است.
فیلمسازهمسو با این نظریه، متوجه ساختار مردسالارانه ای در جامعه است که به مردان اجازه اعمال قدرت بر زنان را می دهد. از این دیدگاه خشونت عمل انفرادی یک مرد علیه یک زن نیست که با استفاده از ویژگی های فردی تحت بررسی قرار گیرد، بلکه خشونت رفتاری است که از جانب مردان جامعه بر روی زنان جامعه اعمال می شود. به زعم فیلمساز؛ خشونت یک ابزار نظارتی مهم است که هم بازتاب روابط نابرابر قدرت در جامعه است و هم به حفظ روابط نابرابر قدرت کمک می کند
کیانوش عیاری گل کاشت؛ فیلمی قصه گو با درامی پر مایه در بستری تاریخی در لوکیشنی همراه با کارکترها اثری را به مخاطب ارائه می کند که جای بسی سپاس از این فیلمساز بی حاشیه است. “خانه پدری” با تم و موضوع تعصبات کور و افراطی مخاطب را روند یک جریان مذموم و قبیح اجتماع قرار می دهد و بدون گاف و کاستی در پیوند و ساختار اثر، با قصه ای سرراست و عاری از پیچیدگی های بی منطق مخاطب را با این وقایع اجتماعی آشنا می کند.
فیلم درباره یک قتل دوران جاهلیت و کورکورانه و نگاه غیر انسانی و دینی به زن آغاز می شود که عواقبش دامان چندین نسل را میگیرد در ادامه قصه حتی با دفن جنازه دختر خانواده به پایان نمیرسد و بیش از نیم قرن پیاپی همراه سه نسل از این خانواده باقی می ماند.
عیاری برای میخ کوبیدن درام خویش ، روایتی تلخ و مستمر از خشونت، از نگاهی واقع گرایانه بهره می برد . فیلمساز می خواهد با وارد کردن شوکی غیر قابل تصور و مهیب و در منگنه قرار دادن ذهن و اندیشه تماشاگر، او را برای درک بیشتر و همراه ساختن با درام همسو و همراه کند. او فی الواقع با آگاهی از اینکه فیلم جز فضاسازی در اتمفسری واحد و نبود خرده داستانک ها بایستی یک المان کنجکاو برانگیز در وهله نخست و ابتدای داستان برای مخاطب به جا بگذارد در ۱۰ دقیقه طلایی قصه تیر خلاص را رها می کند و پرداخت شخصیت ها را در روند قصه بیان می کند.
فیلمساز فیلمش را عملا به ۴ اپیزود مرتبط با هم تقسیم می کند و جانمایه و قوت سه اپیزود بعدی را بر پایه داستان اغازین بنا می کند و به خوبی به فیلم و دنیای ان هستی و حیات می بخشد و نتیجه در خوربه مخاطبش می دهد هر چند که این امر برای سینمایی کردن قصه امری واجب است اما تلخی ان مخاطب را دل چرکین می کند.
در ادامه با ریتمی مناسب و متعادل با روایت به نرمی و لطافت عواقب یک تصمیم مردانه را به تدریج با رسوخ در دل نسل های متمادی نشان می دهد به گونه ای که باز هم حضور فیلمساز همچون اثار قبلی اش دیده نمی شود. عیاری برای به رخ کشیدن حضور فنی خود به بیننده از میزانسن ها و دکوپاژ گل درشت استفاده نمی کند و تمام هم خود را برای روایت طبیعی صرف می کند او به طریقی ظریف باورپذیریِ عمل و رفتار مردها و زن های “خانه پدری” را در تصویر ذهنی انان همراه با تغییر نسل ها به زیرکی و دور از استرس و مهیج و پلیسی کردن روایت به مخاطب انتقال می دهد.
عیاری با” خانه پدری” می خواهد با تعابیرواقع نما و رئالیستی به معانی فرامتنی و قابل تسری دست یابد. او از سرکوب کردن تعصبات جاهلانه و نفی خشونت علیه زنان حرف می زند و چندان به دنبال جریحه دار کردن احساسات و درونیات مخاطب نیست. “خانه پدری” می خواهد اندیشه تماشاگر را با خود برای مواجهه شدن با موضوعی حاد اجتماعی که از جاهلیت انسان شروع شده و طی گذشت زمان و تغییر رنگ دادن به نوع مدرن تبدیل شده است ونتیجه گیری میکند که انسان وقتی با حماقت و عدم تفکر وارد هر وادی شود حتی در قرن فضانوردی هم باز جاهل است اما نوع دگماتیسم او تغییر یافته است.
بازیگران و کستینگ “خانه پدری” دقیق و حساب شده است حتی بازیگران چهره جدید رل باور پذیری را ایفا کرده اند .عیاری میزانسن و حرکت دوربین را علی رغم اجبار در نماهای بسته زیرزمین، دراستفاده از نور میزانسن ، طراحی صحنه و کادربندی به کمک تیمش، انتخاب هایی بجا و سنجیده ای دارد و نگاه او به جان دادن و تشخص زایی به محل قتل ، این فضا را در قالب یک شخصیت در نظر می گیرد و به هدایت و ایجاد ارتباط با تمامی کسانی که در فیلم حضور دارند، همت می گمارد.