جامعه سینما:شاهپور شهبازی/پرداختن به جزییات این سریال ها در حوصله ی این یادداشت نیست و مستلزم کارشناسی دقیق است اما آنچه در اولین نگاه توجه هر مخاطبی را جلب می کند، طرح این پرسش است؛ آیا واقعا حد و اندازه ی سلیقه ی مخاطب ایرانی در حد فاجعه آمیز و اسف بار این سریال هاست؟با توجه به اینکه سازندگان این نوع از سریال ها در مصاحبه هایشان از استقبال مردم سخن می گویند و یا حتی وعده ی ساخت ادامه ی این سریال ها را در اینده می دهند، به نظر پاسخ پرسش فوق مثبت است.ایا واقعا چنین است؟
اگر پاسخ این پرسش مثبت باشد، یعنی سازندگان و مردم در عصر اینترنت، محروم از دیدن سریال ها ی خوب و کیفی هستند و دقیقا به علت این فقدان و محرومیت است که تا این اندازه از نمایش ابتذال و سقوط لذت می برند.ناگفته پیداست؛ این گزاره درست نمی باشد زیرا سریال های خوب و کیفی غیر ایرانی برای بخش قابل توجهی از مولفان و مخاطبان ایرانی به وفور قابل دسترس است.
بنابراین پرسش به قوت سابق باقی می ماند. آیا ذائقه و سلیقه ی مردم تا این حد سقوط کرده است که از دیدن هر چرندیاتی به نام سریال و فیلم لذت می برند؟
پاسخ این پرسش هم اری و هم نه است اما قبل از پرداختن به این پاسخ، ابتدا باید به پاسخ پرسش بنیادی دیگری پرداخت.
آیا سلیقه ی مخاطب و مولف امری فردی یا امری اجتماعی است؟پارادوکس پاسخ در شناخت دقیق و فهم عمیق پارالکس پرسش نهفته است.پرداختن به پارالکس این پرسش اما مستلزم تحلیل دقیق جزئیات سریال هاست. در این راستا اما پرسش های مهم دیگری طرح می شود؛ایا پرداختن و صرف وقت برای تحلیل دقیق و جزییات سریال ها فایده ایی هم دارد؟
آیا اصلا گوش شنوایی برای شنیدن وجود دارد؟آیا اصلا امیدی به تغییر رویکردها وجود دارد؟آیا اصولا کسی مقوله ی نقد را در ایران جدی می گیرد که منتقد برای تاثیر گذاری به تحلیل جزییات سریال ها و فیلم ها بپردازد؟آیا واقعا سازندگان این سریال ها و فیلم ها خودشان نمی دانند تا چه اندازه اثارشان تحمیق و تخدیر کننده است؟
از :کانال نویسنده