جامعه سینما: شاهپورشهبازی/در خبرهای سینمایی آمده است که «بهرام توکلی»با همکاری موسسه ی اوج،فیلم « جهان پهلوان تختی» را کلید می زند. در رابطه با این پروژه نکاتی هست که به نظرم ضروری می آید؛ بنویسم.
یکم:من به طور شخصی آقای «بهرام توکلی» را نمی شناسم اما فیلمهای ایشان( به جزء تنگه ی ابوقریب) را دیده ام و امیدوارم این یادداشت به دست ایشان برسد و آنرا بخواند.فیلمنامه ی « جهان پهلوان تختی» اولین فیلمنامه ایی بود که من بعد از بازگشت به ایران و پس از سه سال تحقیق نوشتم و فیلمنامه با عنوان« رستم ایران کیه؟» در خانه ی سینما ثبت شده است. این فیلمنامه به سفارش “فرد” یا “نهاد” خاصی نوشته نشده است، به همین دلیل تمام مراحل تحقیق، جمع آوری اطلاعات، عکس، مقالات، مستندات، مصاحبه با اشخاص، بازدید از محل های تاریخی و جمع آوری آرشیو فیلم مسابقات و مستند در مورد ایشان، بدون حمایت هیچ نهادی و فقط به دلیل علاقه ی شخصی و با تلاش فردی محقق شد.
دوم:این فیلمنامه در زمانی نوشته شد که «بابک تختی» هنوز ایران بود. من ایشان را ملاقات کردم و موضوع فیلمنامه را نیز با بابک در میان گذاشتم. با توجه به اینکه خانم تختی( شهلا توکلی) در آن ایام در قید حیات بودند و پرسش های بدون پاسخی راجع به مرگ تختی وجود داشت و دارد، فیلمنامه را به گونه ایی نوشتم که ضمن وفاداری به زندگی تختی، باعث رنجشِ خاطر هیچکدام از بازماندگان تختی نشود.
سوم: فیلمنامه« رستم ایران کیه؟» (جهان پهلوان تختی) به تهیه کنندگی آقای «علی ژکان» تا یک قدمی تولید پیش رفت. فیلمنامه و بودجه ی آن تصویب شد( البته هیچ پولی با من رد و بدل نشد) با این شرط که پس از ساخت فیلم سینمایی، یک سریال ۱۳ قسمتی از زندگی تختی برای صدا و سیما نیز نوشته شود.علاوه بر سه سال تحقیق و نگارش فیلمنامه، بیش از یکسال نیر بورکراسی تصویب بودجه ی آن طول کشید اما در نهایت و ناگهان کل پروژه در آستانه ی تولید متوقف شد.
چهارم: پس از توقف پروژه وانصراف آقای ژکان از تهیه کنندگی، فیلمنامه را بارها به سایر تهیه کنندگان ارائه کردم اما پس گذشت سالها هیچ توفیقی در پیشبرد تولید فیلم حاصل نشد.
پنجم:قصاص قبل از جنایت نمی کنم اما بنابر تجارب تلخم در این سالهای بازگشت به ایران، متاسفانه بارها شاهد بوده ام که «سرقت ایده» یا « کپی نامحسوس» با تغییر بعضی از فرازهای فیلمنامه و شخصیت ها، در ایران سنت رایجی شده است.
نوشتن این یادداشت نیز به این دلیل است که امیدوارم فیلمنامه ی من« رستم ایران کیه؟» ( جهان پهلوان تختی) که بین بسیاری از همکاران سینمایی دست به دست گشته است، در نسخه ی فیلمنامه ی «جهان پهلوان تختی» آقای «بهرام توکلی» خودآگاه یا ناخودآگاه، مستقیم یا غیر مستقیم مورد استفاده واقع نشود.
ششم: تختی دین بزرگی بر ملت ایران دارد و خیلی پیش از این_ به جای این همه فیلم های کم ارزش با بودجه های فاخر که تعدادی از آنها حتی اکران هم نشدند_ هنرمندان این سرزمین باید به زندگی و داستان جوانمردی های این بزرگمرد می پرداختند. متاسفانه آقای « علی حاتمی» که شایستگی اش را در شاعرانه دیدن تاریخ به اثبات رسانده بود، به دلیل بیماری و فوت فرصت نیافت،ساختن فیلم «جهان پهلوان تختی» را به اتمام برساند.فیلم « جهان پهلوان تختی» آقای «بهروز افخمی» نیز یک فرصت سوزی کامل بود و مضمون آن ربطی به « جهان پهلوان تختی » نداشت.امیدوارم فیلم آقای «بهرام توکلی» بتواند حق مطلب را در مورد این بزرگمردِ تاریخی ایفا کند.
هفتم: و اما یک تذکر دوستانه. جهان پهلوان تختی_ فارغ از ارادت قلبی بسیار ویژه ی من به این شخصیت_یکی از اسطوره های واقعی و بزرگمردان تاریخ معاصر و متعلق به مردم ایران است که در مُلتقای حماسه ی ایرانی و عرفان اسلامی ایستاده است. تنها یکبار در تاریخ اتفاق افتاده است که یک قهرمان ورزشی با دو شکست به کشورش برگردد و مردم در استقبال از قهرمانشان سنگ تمام بگذارند و شعار بدهند:« اول بشی، آخر بشی، دوست داریم تختی». مردم پس از گذشت نیم قرن هنوز عکس « آقا تختی» را دواطلبلانه در خانه یا مغازه به یادگار نگه داشته اند. بنابراین در فیلمهای بیوگرافیگ با شمایل اسطوره ایی نمی توان به سراغ اسطوره رفت اما ساخت اسطوره ایی را لحاظ نکرد. در این صورت اسطوره کماکان به حیات تاریخی اش ادامه می دهد اما ساخت به ضد خودش تبدیل می شود.
اسطوره ها فراتاریخی هستند و ریشه در اعماقِ اعتقاد و ایقان قلبی توده ها دارند. متعلق به باور توده ها، برساخته و سازنده ی باورها هستند. بنابراین باید مراقب بود که مضمون فیلم «جهان پهلوان تختی» به نفع هیچ «نهاد» یا «گروه» خاصی، جهت گیری و مصادره به مطلوب نشود. امیدوارم آقای «بهرام توکلی» از آستانه ی این آزمون مهم و تاریخی سربلند بیرون بیایند.
از : @shahpour_shahbazi