نقد سریال هیولا/عین خیالمان هـــــــم نیست

برای جامــــعه ســــینما :الهــــــــام فلاح/امید که از بین رفت، ایمان هم محو میشود. ایمان از آن آنان است که امید دارند و من در آدم‌های دور و برم امید نمی‌بینم. ایمان هم اگر باشد، تظاهری‌ست از روی ترس مبتنی بر طرح‌واره‌های غلطی است که با انها پرورش یافته و استخوان ترکانده‌ایم. ایران در پایین جدول نشاط اجتماعی و در صدر جدول خشونت اجتماعی چیزی نیست جز فاجعه‌ای که در آن نفس می‌کشیم.

نه در زندگی شخصی و نه روابط عاطفی و نه به لحاظ اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی کورسوی امیدی وجود ندارد که بتوان به آن دلخوش بود.شرایط به نحوی پیش می‌رود که هیولای درون همه ما بیدار است. می‌توانید ببینید که چه طور دیگر خبری از امنیت (به معنای شفقت انسان در کنار انسان) وجود ندارد.

شهرها باغ‌وحشی هستند که در آن قوی‌ترها ضعفا را می‌درند. گنده‌ها ریزه‌ها را زیر پا له می‌کنند و رحم وجود ندارد. به تنازع بقا کشیده شده‌ایم و عین خیالمان نیست. این میان محصولات فرهنگی و تریبون نمایشی کشور به سوی کالاهایی با متد فرهنگ فتیشیستی و مصرف‌گرایی سطحی و مضمحل‌شده پیش میرود و چقدر حالم به هم می‌خورد از دیدن بانیان این‌ها‌. گویی از مریخ رسیده‌اند و خبر از گرسنگی خشونت ناشی از کمبود و محرومیت ندارند.

افت کیفیت زندگی و عدم امید و شادمانی گمانم آنقدر مخرب هست که روی برخی تاثیر معکوس بگذارد. شادی‌ها و هایپر مانیاهای ابلهانه‌ای که اگر آگاه نباشیم آنها را به عنوان اسطوره مقاومت و صبر و قناعت و امیدواری نشانمان می‌دهند. باید نادان باشیم که فکر کنیم کسی مثل مهدی هاشمی از ته جدول بازیگران رو به افول همین‌طور یکهویی به سرش زده که بیاید و افشا کند که چه قدر خجسته بوده که در این اوضاع که سالی یک نقش هم به او پیشنهاد نمی‌شود

برای زندگی عاطفی‌اش تصمیمات روشنفکرانه گرفته و یا نفهمیم چه اتاق فکر کثیفی هست پشت  تنزل دغدغه زنان به این حد که مبادا این بار که از خانه بیرون رفتند بروند در زمره راکبین آن ون لعنتی گشت ارشاد و دغدغه مردان  به اینکه از شهردار سابق و مهدی هاشمی تاسّی بجویند و حالا که هیچ‌جای زندگی بهشان خوش نمی‌گذرد، لااقل ور جنسی‌اش را سیر باشند. آخر آخرش هم دلمان خوش باشد وقتی سریال هیولا مجوز گرفته و پخش می‌شود لابد ما آزادی بیان و حق انتقاد داریم و عین خیالمان نباشد مهران مدیری آبشخورش کجاست و چرا تنها اوست که می‌تواند از این حرف‌ها ببزند و قسر در برود.