برای جامعه سینما :محسن کاشی /رفتار شناسی «سکس تابو»در فیلم سوگلی(The Favourite) /سوگلی روایتگر روابط سه زن قدرتمند ،ملکه انگلستان در ابتدای قرن ۱۸ و دستیارانش سارا و ابیگل است.ملکه زنی بیمار است که نتوانسته فرزندی داشته باشد و در اداره امور مملکت وابسته به سارا است.سارا از کودکی با ملکه دوست بوده و فوق العاده جاه طلب است.او با ارائه خدمات جنسی به ملکه , تصمیمات سیاسی رو با نظر خود پیش میبرد (مسائلی چون میزان مالیات و اعلام جنگ) و ملکه از این وضعیت دل خوشی ندارد.
در این گیر و دار سر و کله ابیگل به عنوان خدمتکار دربار پیدا میشود و او با زرنگی کنیز سارا میشود.درون قصر, ابیگل متوجه میشود که سارا به ارضای جنسی ملکه میپردازد و سیاست خود را پیش میبرد و در نهایت در فرصتی خود را به رخت خواب ملکه رسانده و او نیز ملکه را ارضا میکند.سارا متوجه این رفتار ابیگل شده و در صدد حذف او برمیاد, ولی ابیگل در نهایت موفق میشود سارا را حذف کند چرا که ملکه احساس میکرد که سارا اقتدار او رو مخدوش میکرد و ابیگل همان خدمات سارا را انجام میدهد و در عین حال ملکه کنترل بیشتری نسبت به زمان سارا بر امور دارد, به همین دلیل نسبت به حذف سارا رضایت دارد.
فیلم روایتگر رفتار بیمار گونه سه زن جهت حفظ قدرت و اعمال کنترل خود بر دیگران است و در این راه از هیچ کاری ابایی ندارند.هیچ یک از سه زن دارای رابطه جنسی مناسبی نیستند.ملکه بطور مکانیکی توسط سارا یا ابیگل ارضا میشود.ابیگل در رابطه با مردان نیز تنها ابزاری برای خود ارضایی انهاست و سارا البته متشخص تر است ولی نشانی از رابطه مناسب او با مردان هم وجود ندارد.همینکه او حاضر است برای حفظ جایگاه خود به ارضای جنسی ملکه بپردازد , نشانگر روح بیمار اوست.
در فیلم رابطه جنسی دو طرفه دیده نمیشود.رابطه ای که طرفین با نیت سکس وارد رابطه با هم شوند و سعی کنند خود و دیگری را ارضا کنند (سکس دو طرفه یا مشارکتی).سارا و ابیگل از رابطه جنسی استفاده می کنند تا کنترل دیگران (ملکه و مردان) را در دست خود داشته باشند.ظاهرا انها تنها به کسب و حفظ قدرت و کنترل دیگران می اندیشند و بقیه امور تنها ابزاری برای کسب ان قدرت است.
در بهترین حالت انها به سطح ملکه خواهند رسید.
اگــه اشــــرافزادهای،فامیــــلیت رو بگــــو «ســــــوگلی»
ملکه به قدرت رسیده و میتواند از قدرت خود جهت خودارضایی جنسی نیز بهره ببرد.مساله اصلی این است که در فیلم با انسانهایی طرفیم که هیچ اشتراک نیتی با هم ندارند و تنها به پیروزی خود در مسابقه فکر می کنند.هیچ عمل دو طرفه ای (از جمله رابطه جنسی ) در این سه زن وجود ندارد و هر یک با نیتی متفاوت از دیگری وارد کار میشود.به همین دلیل رابطه میان انها فوق العاده خشن است و هیچ دوستی و مشارکت درونی وجود ندارد.
می توان نتایج کلی تری نیز گرفت.وقتی رقابت و حسادت میان انسانهایی زیاد است باید نتیجه گرفت که اکثر انها از رابطه جنسی مناسبی برخوردار نیستند و تنها به خودارضایی می اندیشند.در چنین جامعه ای سکس تابو است (کمااینکه در ابتدای قرن ۱۸ انگلستان تابو بود ) و ادمیان تمرکزی بر ان ندارند و متوجه اهمیت ان نیستند.
در چنین جامعه ای رقابت و حسادت زیاد میان زنان نشانه ان است که مردان سکس یک طرفه دارند و از زنان تنها به منظور خودارضایی بهره میبرند و انرژی سرکوب شده جنسی زنان به شکل رقابت و حسادت و میل به کنترل بر دیگران بازتولید میشود.اصل اینکه مردان برای ازدواج به دنبال زنان میروند نیز نشانه همین سکس یک طرفه است.زن عمدتا دور از شان خود می بیند که نزد مردی رود و ابراز نیاز کند ولی این برای یک مرد امری طبیعی و عادی است.
ابراز نیاز زن به یک مرد به معنای پایان اقتدار اوست و زنان سنتی به راحتی حاضر به پذیرش چنین امری نیستند.چیزی که در جوامع فعلی غربی امری عادی محسوب میشود.در نهایت تا ما از هوای کنترل ناخواسته دیگران دست نکشیم ( کنترلی که خود فرد از اعمال کنترل ما ناراضی است وگرنه می توان رضایتمندانه خود را تحت کنترل یک مربی قرار داد) در حالت سکس یک طرفه هستیم و مشغول حذف و طرد دیگران. رستگاری در آن است که به نیات دیگران نیز توجه کنیم و حرمت سایرین را نیز پاس بداریم تا از نعمت دوستی برخوردار شویم.
قدرت واقعی در این نیست که دیگران مسحور (یک زن یا مرد زیبا و جوان ) شخص باشند یا بترسند(مادر یا پدر بد اخلاق) و حرف فرد را گوش دهند.پیش رفتن در مسیر این قدرتها از ما شیطان میسازد چنانکه از ان و سارا و ابیگل ساخت.قدرت واقعی در کسب دوستی و محبت دیگران است و این بدست نمیاد جز با حفظ حرمت و توجه به نیات دیگران.
2 Comments
بازخورد: رفتار شناسی سکس تابو در«سوگلی» | کیویب
بازخورد: مگدالن؛ رخت شوی خانه ای که رنج را نَشُست - رسانه تحلیلی «جامعه سینما»